گلچین بهترین اشعار ویژه مبعث حضرت رسول اکرم (ص)
تاریخ انتشار: ۱۳ فروردین ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۲۸۵۰۸۴
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، همزمان با بعثت رسول اکرم (ص)، بسیاری از شاعران کشورمان در مدح حضرت محمد مصطفی (ص) ابیاتی را سروده اند که به گلچینی از بهترین این اشعار در زیر اشاره شده است.
شعر بزگریده حکيم سنايى به مناسبت مبعث حضرت رسول (ص)احمد مرسل آن چراع جهان
رحمت عالم آشكار و نهان
آمد از رب سوى زمين عرب
چشمه زندگانى اندر لب
هم عرب هم عجم مسخّر او
لقمه خواهان رحمت در او
در جهانى فكنده آوازه
با خود آورده سنّتى تازه
دين بدو يافت زينت و رونق
زانكه زو يافت خلق راه به حق
سخن او برد تو را به بهشت
ادب او رهاندت ز كنشت
دل پر درد را كه نيرو نيست
هيچ تيماردار چون او نيست
بر تو از نفس تو رحيمتر است
در شفاعت از آن كريمتر است
از كرم، نزهوا و نزهوسي
مهربانتر ز تست بر تو بسي
گر تو خواهى كه گردى او را يار
از حرام و سفاح دست بدار
در حريم وي اى سلامت جوي
شرمدار از حرام و دست بشوي
اى فرو مانده زاروار و خجل
در حجيم تن و جهنم دل
گر تو را ديده هست و بينايي
چون ز دوزخ سبك برون نايي؟
پاك شو، پاك، رستى از دوزخ
كو رهاند ترا از آن برزخ
خاك او باش و پادشاهى كن
آن او باش و هر چه خواهي كن
تا به حشر اى دل ار ثنا گفتي
همه گفتى چو مصطفي گفتي
شمع بود آن هماى فرخنده
از درون سوز و از برون خنده
گنج همسايه بد دل پاكش
رنج سايه نبود بر خاكش
آنچه در دل بود هوس دارم
هوس او به هر نفَس دارم
مبريدم ز كوى او به رحيل
كاروانى پر از جرس دارم
بى مغيلان هواى كعبه چه سود
در رهش ميل خار و خس دارم
گر شوم صيد ابرويت، سوگند
رغبت گوشه قفس دارم
آنچنانم به زلف تو دربند
نه ره پيش و راه پس دارم
آرزويم زيارت است بيا
دل مهيّاى غارت است بيا
بى تو روح الامين چه سود دهد؟
بى جمالت يقين چه سود دهد؟
دستگيرم نباشد ار شالت
لفظ حبلالمتين چه سود دهد؟
گر نباشد على خطيب دلم
خطبه متّقين چه سود دهد؟
گر تو چوپانى مرا نكنى
لقبى چون امين چه سود دهد؟
نرود گر سرم به مقدم دوست
پينههاى جبين چه سود دهد؟
بى عروج تو بهر من هر شب
دست، كوتاه و بر نخيل، رطب
كو خليلى كه نار باز شود
در لطف از كنار باز شود
امر كن دلبر خديجه پسند
تا دلم سوى يار باز شود
در مقامى كه شاهد است على
كى لبم سوى كار باز شود
گر، به غم مونس توأم اى كاش
درِ غم صدهزار باز شود
تو، به دارم كشى و من ترسم
نكند حبلِ دار باز شود
كاش من هم قتيل تو باشم
يا كه ابنالسبيل تو باشم
اى سقايت به دوش تو ارباب
تشنهام تشنه پياله آب
ديده شد جويها تماشا كن
رفت خاكسترم مرا درياب
همه جا صُنع گوشه لب توست
پس چه حاجت كه بينمت درخواب
اى كه پيچيدهاى به حب على
«قم فأنذر» كه سوخته محراب
دل قوىدار، مرتضى دارى
نفْسِ تو كردهاند فصل خطاب
صوت حيدر چو گشت رشته وحى
بالها سوزد از فرشته وحى
كهف من خانه گلين شماست
كلب اين خانه مستكين شماست
دين تو گر شكستن دلهاست
دل من بيقرار دين شماست
آنچه معراج مىبرد ما را
خطى از صفحه جبين شماست
فرع بر اصل خود رجوع كند
زوجم از ماندههاى تين شماست
چهارده نور اگر يكى دانم
دل من از موحدين شماست
اى به ارض و سماء، نور نخست
عرش را محدقين، سلاله توست
كوه نور از پگاه تو پر نور
صد حراء در نگاه تو مستور
زادگاه على است قبله تو
قدس، كى بود، كعبه معمور
تا امامت كند زكات و ركوع
صبر كن تا غدير و وقت حضور
مرتضى شاهد تو و جبريل
كيست غير از على حضور و ظهور
با «اَرِحْنى» بخوان بلالت را
تا كند نام تو ز سينه عبور
مرتضى منتهى رسالت توست
امر بر حب او عدالت توست
اى رها گشتهات به عالم تك
اى گرفتارت انس و جن و ملك
وعده يك دو بوسه مىخواهم
تا بسنجم عيار قند و نمك
اى كه گفتى ز يوسفم «اَمْلَح»
ناز كن تا زنم به ناز محك
رب تويى مالك حيات تويى
كافرم گر كنم به مُلك تو شك
پيش از اين بر لبت دعا بودم
استجابت شده دعا اينك
پى يك بوسه حلال توام
گوييا كاسه سفال توام
اى به تأديبِ بنده به ز پدر
وى به ما مهربانتر از مادر
اى علمدار حُسن تو حمزه
وى سفير ملاحتت جعفر
غزوه موى توست در دل من
حال اسير توأم بكُش ديگر
دخترت را بخوان كه پاك كند
خون ز تيغ دو پهلوى حيدر
تا كند پاك جاى اين احسان
مرتضى خون ز پهلوى همسر
غير احسان جواب احسان نيست
كار حيدر به غير جبران نيست
شعر بزگریده حبيب چايچيان به مناسبت مبعث حضرت رسول (ص)گل نكند جلوه در جوار محمد
رونق گل مىبرد، عذار محمد
گل شود افسرده از خزان و ليكن
نيست خزان از پى بهار محمد
سايه ندارد ولى تمام خلايق
سايه نشينند در جوار محمد
سايه ندارد ولى به عالم امكان
سايه فكنده است، اقتدار محمد
سايه نمىماند از فروغ جمالش
هاله نور است در كنار محمد
شمس رخش همجوار زلف سيه فام
آيت و الليل و النهار محمد
تا كه بماند اثر ز نكهت مويش
خاك حسين است يادگار محمد
تربتخوشبوى كربلاى معلاست
يك اثر از موى مُشكبار محمد
رايت فتحش به اهتزاز درآمد
دست خدا بود چون كه يار محمد
من چه بگويم (حسان) به مدح و ثنايش
بس بودش مدح كردگار محمد
بى خانه زیر سایه ی دیوار خوش ترست
دیوانه بین کوچه و بازار خوش ترست
از هر چه بگذرم سخن یار خوش ترست
یعنى کلام حیدر کرار خوش ترست:
من عاشق محمدم و جار می زنم
در باطن سکوت ، عذاب است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حرف حساب حرف حساب است... شک نکن
دنیاى بى رسول خراب است.... شک نکن
این"حرف" نیست ، چند"کتاب" است... شک نکن
من عاشق محمدم و جار می زنم
عبد محمدیم اگر ، نوش جانمان
پیوند خورده ایم به دریاى بى کران
فریاد می زند جگرم موقع اذان
اى اهل عرش ، اهل زمین ، اهل آسمان:
من عاشق محمدم و جار می زنم
باید به جاى آه کشیدن دوا نوشت
یا ایها الرسول ، به جاى دعا نوشت
باید همیشه بعد نبى آل را نوشت
معراج هم که رفت در آنجا خدا نوشت:
من عاشق محمدم و جار می زنم
جبریل را فرشته نگو نوکرش بگو
یا نه غلام حلقه بگوش درش بگو
بالاتر از همه ست ، نه بالاترش بگو
جان نفس نفس زدن دخترش ، بگو:
من عاشق محمدم و جار می زنم
دو نیم می کند تن هتاک را على
ما هم سپرده ایم به شیرخدا ، على
فریاد می زنم صد و ده بار یا على
یا مظهر العجائب و یا مرتضى على:
من عاشق محمدم و جار می زنم
بالاتر است از همه ی مردم زمین
هر آن کسى که با صلوات است همنشین
لحظه به لحظه با نفس امّ مومنین
فریاد می زند جگر من فقط همین:
من عاشق محمدم و جار می زنم
یزدان نوشت ، حیدر کرار هم نوشت
دست شکسته... دست گرفتار هم نوشت
زهرا میان آن در و دیوار هم نوشت
با خون خویش بر نوک مسمار هم نوشت:
من عاشقم محمدم و جار می زنم
شعر بزگریده حمید رضا برقعی به مناسبت مبعث حضرت رسول (ص)شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزلهای فراوان باشد
نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت
نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد
سایه ی ابر پی توست دلش را مشکن
مگذار این همه خورشید هراسان باشد
مگر اعجاز جز این است که باران بهشت
زادگاهش برهوت عربستان باشد
چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست
تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد
فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد
چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده
از تحیر دهن غار حرا وا مانده
عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد
نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد
شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست
ظرف و مظروف هم اندازه ی یکدیگر نیست
از قضا رد شدی و راه قدر را بستی
رفتی آنسوتر از اندیشه و در را بستی
رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید
و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید
عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته
جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته
پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد
چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد
آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز
سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز
شاعر این سیب حکایات فراوان دارد
چتر بردار که این رایحه باران دارد...
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: مناسبت های مذهبی ائمه اطهار قرآن شعر ادبیات
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۲۸۵۰۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (9 اردیبهشت)
دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم
گفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم
قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشم
دوستان از راست میرنجد نگارم چون کنم
نکته ناسنجیده گفتم دلبرا معذور دار
عشوهای فرمای تا من طبع را موزون کنم
زردرویی میکشم زان طبع نازک بیگناه
ساقیا جامی بده تا چهره را گلگون کنم
ای نسیم منزل لیلی خدا را تا به کی
ربع را برهم زنم اطلال را جیحون کنم
من که ره بردم به گنج حسن بیپایان دوست
صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم
ای مه صاحب قران از بنده حافظ یاد کن
تا دعای دولت آن حسن روزافزون کنم
به تازگی کار جدیدی را شروع کرده اید که نباید آن را نیمه تمام رها کنید. از ناکامی ها و رنج هایی که در مسیر زندگی پیش می آید ناامید نشوید.
برای موفقیت در هر کاری باید با ریزبینی نقاط ضعف خود را پیدا کرده و برای رفع آن ها بکوشید. زندگی پستی بلندی های فراوانی دارد، از شکست ها ناراحت نشوید و به خداوند توکل داشته باشید.
زندگی نامه حافظحافظ، شاعر فارسی زبان قرن هشتم هجری بوده که در سال ۷۲۷ هجری قمری در شهر شیراز متولد شد. پدر او بهاءالدین محمد نام داشت که در دوران کودکی حافظ، از دنیا رفت. حافظ در دوران نوجوانی شاگرد نانوا بود و بههمراه مادرش زندگی سختی را سپری میکرد. گفته میشود او در اوقات فراغت خود به مکتبخانهای که نزدیک نانوایی بود میرفت و خواندن و نوشتن را از همان جا فراگرفته است. او در مجالس درس علما و بزرگان زمان خود شرکت میکرد و نیززمان برای کسب درآمد به کارهای سخت و طاقت فرسا میپرداخت. خانه حافظ در محله شیادان شیراز بود.
این شاعر بزرگ در دوران جوانی بر تمام علوم مذهبی و ادبی مسلط شد و در دهه بیست زندگی خود به یکی از مشاهیر علم و ادب سرزمین خود تبدیل شد. جالب است بدانید که او قرآن را بهطور کامل حفظ بود و به همین خاطر تخلص حافظ را برای او انتخاب کردند. شمس الدین محمدبن بهاءالدین محمد حافظ شیرازی حدود چهل سال در حوزه درس استادان آن زمان از قبیل قوام الدين عبدالله، مولانا بهاء الدين عبدالصمد بحرآبادی، مير سيد شريف علامه گرگانی، مولانا شمس الدين عبدالله و قاضی عضدالدين عيجی شرکت میکرد و به همین خاطر به اکثر دانشهای زمان خود مسلط بود.
حافظ در دوران شاه شیخ ابواسحاق به دربار راه پیدا کرد و شغل دیوانی را برای خود انتخاب کرد. او علاوه بر شاه ابواسحاق، در دربار شاهان دیگری همانند شاه شیخ مبارزالدین، شاه شجاع، شاه منصور و شاه یحیی نیز حضور پیدا کرده بود. حافظ از طریق دیوانی امرار معاش میکرد و شاعری شغل اصلی او نبود. جالب است بدانید که بزرگترین گناه از نظر حافظ، ریاکاری و مردمفریبی بود. حافظ در دوران زندگی خود اشعار بهویژه غزلیات بسیار زیبا و معنیداری سروده است که نیزاکنون پس از گذشت قرنها از آن، بوی تازگی داده و خواندنش آرامشبخش است. دیوان اشعار حافظ شامل غزلیات، قصیده، مثنوی، قطعات و رباعیات میشود.
حافظ در دوران جوانی عاشق دختری به نام شاخه نبات شد؛ البته برخی بر این عقیدهاند که نام همسر حافظ نسرین بود و او این نام را بهدلیل شیرین زبانی معشوقهاش به او اختصاص داده است. او برای رسیدن به معشوقهاش، ۴۰ شبانه روز را بهطور مستمر در آرامگاه باباکوی شب زندهداری کرده و به دعا پرداخت. سپس، با شاخه نبات ازدواج کرد و حاصل این ازدواج یک فرزند پسر بود. حافظ تنها یک بار ازدواج کرد و پس از مرگ همسرش مجرد ماند. به همین خاطر بسیاری از عارفان و عاشقان، عشق مقدس و واقعی را در حافظ جستجو میکنند. پسر این شاعر بزرگ نیز در دوران جوانی در راه سفر نیمهکاره به هند همراه پدرش از دنیا رفت.
در تقویم رسمی ایران، ۲۰ مهر روز بزرگداشت حافظ است و هر ساله در این روز مراسم بزرگداشت حافظ با حضور پژوهشگرانی در سراسر دنیا روی آرامگاهش در شهر شیراز برگزار میشود.
آثار حافظ
دیوان حافظ شامل ۵۰۰ غزل، ۴۲ رباعی و چند قصیده است که آن را در در ۵۰ سال از زندگی خود سروده است؛ یعنی بهطور متوسط در هر سال تنها ۱۰ غزل سروده است؛ زیرا او در لحظاتی خاص به سرودن اشعار خود میپرداخت و تمرکز خود را روی خلق آثاری ناب گذاشته بود که شایسته مقام معشوق باشد. این نکته بسیار قابلتوجه و تاملبرانگیز بوده و به همین خاطر دیوان او را به یک کتاب خاص و خواندنی تبدیل کرده است. دیوان حافظ بیش از ۴۰۰ بار به زبان فارسی و زبانهای دیگر دنیا به چاپ رسیده است. حافظ لقب ماهرترین غزلسرای زبان فارسی را نیز با اقتدار از آن خود کرده و تک بیتهای او بسیار درخشان و تماشایی است.
شاید تعبیر کردن یا قدرت تاویل پذیری را بتوان از مهمترین خصوصیات اشعار حافظ به حساب آورد؛ زیرا هر کس که دیوان حافظ را باز کرده و غزلی از آن میخواند، با توجه به شرایط روحی خود برداشت متفاوتی از آن میکند؛ بهگونهای که حافظ آن شعر را فقط برای حال آن لحظه او سروده است. در اشعار حافظ، تناسبات هنری به شکلی ظریف و دقیق رعایت شدهاند و ایهام و ابهام را به جا و درست به کار برده است. در برخی از اشعار حافظ، زبان طنز نیز به کار گرفته شده تا ناگفتهها به کمک زبان طنز بیان شود.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (8 اردیبهشت)